خدا

کوچکتر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست!!! ولی مگه خدا هم گریه می کنه؟؟؟!

چرا باید دل خدا بگیره؟ ؟

دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم... تا بوی خدا رو حس کنم اشک خدا رو تو یه کاسه جمع کنم تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم ... تا پاک و آسمانی شوم آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد حس میکردم که آدما خدا رو شکستند و از یاد خدا غافل شدند همه می گفتند: باران رحمت خداست ولی حس کودکانه من می گفت:

. . . . . . خدا دلش از دست ما گرفته



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : جمعه 9 / 2 / 1391 | 17:49 | نویسنده : سمیرا |
.: Weblog Themes By RoozGozar.com :.